کتاب صد تست متون فقه باب قضا
با سلام و احترام و عرض خدا قوت خدمت تما می داوطلبین آزمونی
کلام اول: شای د بارها با خودتان فکر کرده باشید که فایده ی مطالعه ی متون فقه قدیمی چه می تواند باشد؟
آیا اصلا ضرورتی داشت که این مباحث به آزمون های وکالت اضافه بشود؟ آیا این مباحث در رویه ی عملی و
در دادگاه ها کاربرد دارد؟
بای د خدمت شما عرض کنم من هم به مانند شما به این موضوع فکر کرده ام و به ضرس قاطع خدمت شما
عرض می کنم که قطعا این مباحث جنبه ی استدلالی شما را تقو یت و شما را در امور شغلی وکالت از سایر
همکارانمان متمایز خواهد کرد به طور مثال شما در حوزه ی اعاده ی دادرسی ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرس ی
کیفری حتما باید به مباحث متون فقه تسلط داشته باشید تا بر اساس خلاف شرع بین بتوانید لایحه تنظیم
کرده و تقاضای خود را بیان کنید و این امر باعث م ی شود شما به فقه مراجعه کنید که بسیاری از همکاران
در این حوزه اطلاعات کافی و لازم را ندارند و شما داوطلبین عزیز م ی تواند این چالش را به یک فرصت عالی
تبدیل کنید وهمین امر م ی تواند انگیزه ای باشد که مباحث را باعلاقه و انرژی مثبت مطالعه کنید ….
کلام دوم: در خصوص نوع مطالعه درس متون فقه باید خدمت شما عرض کنم که ابتدائا بدانید قوانین ما به
طور کلی مستنبط از فقه می باشد و شما در مباحث متون فقه مطالب جدی د و منحصر به فرد و خارج از
قوانین را مطالعه نمی کنید و مباحث برای شما بسیار آشنا و قابل فهم می باشد . لذا شما ابتدا قسمت ترجمه
فارسی را مطالعه بفرمایید و بعدا متن عربی را با فارسی تطبیق بدهی د و در نهایت تلاش کنید حتما چند عدد
تست بعد از مطالعه برای تثبیت اطلاعاتتان انجام دهی د.
*با آرزوی قلبی موفقیت برای شما*
نمونه ای از بوضیحات کتاب :
صفا ت قاضى و آنچه كه مناسب آن اس ت
مسأله 1 – شرایط قاضى عبارتند از: بلوغ و عقل و ایمان و عدالت و اجتهاد مطلق و مرد بودن و طهارت مولد )حلا لزاده
بودن( و اعلمیّت نسبت به کسانى که در شهر یا نزدیک آن هستند بنابر احوط )وجوبى( و احوط )وجوبى( آن است که
داراى حافظه باشد که فراموشى غالباً او را نگیرد، بلکه اگر فراموشى او طورى باشد که سلب اطمینان از او بشود، اقوى
جایز نبودن قضاوت او است. اما در اعتبار کتابت نظر است. احوط )استحبابى( اعتبار بینایى است، اگر چه عدم آن خالى
از وجه نیست .
)مسألة 2 (: تَثبتُ الصِفاتُ المعتبرة فی القاضی بالوجدان و الشِیاع المُفید لِلعلم أو الاطمئنان و البیّنة العادلة و الشاهد
على الاجتهاد أو الأعلمیّة لا بدّ و أن یکون من أهل الخبرة .
مسأله 2 – صفاتى که در قاضى معتبر است، با وجدان و شیاعى که مفید علم یا اطمینان باشد و بیّنه عادل، ثابت مىشود.
کسى که شهادت بر اجتهاد و اعلمیّت مىدهد حتماً باید از اهل خبره باش د .
)مسألة 3 (: لا بُدّ مِن ثبُوت شَرائط القضاء فی القاضی عند کلّ من المترافعین، و لا یکفی الثبوت عند أحدهما .
مسأله 3 – شرایط قضاوت، در قاضى باید نزد هر یک از دو طرف مرافعه ثابت باشد و ثبوت آ نها در نزد یکى از آن دو،
کفایت نمىکند .
)مسألة ۴ (: یُشکِل للقاضی القَضاءُ بفتوى المجتهد الآخر، فلا بدّ له من الحکم على طبق رأیه، لا رأی غیره و لو کان أعلم .
مسأله ۴ – براى قاضى، قضاوت نمودن به فتواى مجتهد دیگر مشکل است؛ پس حتماً باید طبق رأى خود ش- نه رأى
دیگرى و لو اینکه اعلم باشد- حکم نماید .
)مسألة 5(: لَو اختارَ کُلُّ من المدّعی و المنکر حاکماً لرفع الخصومة، فلا یبعد تَقدیم اختیار المُدّعی لو کان القاضیان
متساویین فی العلم، و إلّا فالأحوط اختیار الأعلم، و لو کان کلّ منهما مدّعیاً من جهة و منکراً من جهة اخر ى، فالظاهر
فی صورة التساوی الرجوع إلى القرعة .
مسأله 5 – اگر هر کدام از مدعى و منکر، جهت رفع خصومت، حاکمى را انتخاب نمایند، بعید نیست که در صورت مساوى
بودن هر دو قاضى در علم، اختیار مدعى مقدم باشد وگرنه احوط )وجوبى(، اختیار اعلم است؛ و اگر هر کدام از آنها، از
جهتى مدعى و از جهتى دیگر، منکر باشد ظاهر در صورت تساوى، رجوع به قرعه است
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.